سایت exist : کورش کبیر
آیا میدانید ؟
آیا میدانید : حذف بخش هخامنش از کتاب درسی تاریخ به تصویب رسید؟
آیا میدانید : فرزندان ما دیگر حتی اسم کوروش کبیر را نمیشناسند؟
ـ آیا میدانید : 29 اکتبر روز جهانی کوروش کبیر است و این روز فقط در
تقویم ایران نیست؟
ـ آیا میدانید : چند سال دیگر ، با نابودی کامل تخت جمشید باید سپاسگذار
کشورهایی چون فرانسه باشیم که چندی از تخت جمشید را در موزه های خود حفظ
کردند
ـ آیا میدانید: اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت
۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران
پایه گذاری کرد.
ـ آیا میدانید : کمبوجيه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و
اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر
پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل
از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر
مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری
وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به
هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.
ـ آیا میدانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران
که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل
از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه
طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد
که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد
ـ آیا میدانید : داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و
به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست
خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین
خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت . *
ـ آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ - ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه
ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با
کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد
ـ آیا میدانید : داریوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن
شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد **
ـ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به
اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین
میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت
ـ آیا میدانید : اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت
ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ
پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید *
*
ـ آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا
بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به
کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می
داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت
همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت
داشتند
ـ آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم
میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب
میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول
بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است
ـ آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری
شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی
تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه
تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی
از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است
ـ آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد
و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت
بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند
ـ آیا میدانید : داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب -
سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را
بنیان نهاد
ـ آیا میدانید : اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد
ـ آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از
امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد *
ـ آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به
ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با
مستمری دائم شد
گفتارهایی زیبا از کورش کبیر
دروغ را برخواهم چید
ددمنش را به دانایی خواهم رساند
آزادگان را آفرین خواهم گفت
و برای مردگان آمرزش بسیار خواهم کرد
تا هست
سرزمین اهورایی من آسمانی باد .
(کوروش کبیر. منشور کتیبه ی شوشیانا موزه متروپلیتن نیوویرک)
این منم کوروش
پادشاه جهان
پادشاه پهناورترین سرزمین های آدمی
پسر ماندان و کمبوجیه
این منم پیشوای خرد و خوشی پاکی و پارسایی
من پیام آور بزرگ اهورایم
که جز آزادی آواز دیگری نیاموخته ام
بگذارید هرکسی به آیین خویش باشد
زنان را گرامی بدارید
فرودستان را گرامی دارید
بگذارید هرکس به زبان خود سخن گوید
زیرا که آدمی تنها در جایگاه خود رستگار میشود
************* (منشور شوشیانا کتیبه قسمت سوم)
پیران خویش را گرامی بدارید
برنایان را به دانایی دلالت کنید
و به یاد آورید
که شریران هم
روزی کودکانی بی آزار به گهواره بودند.
پس او که به کودکان خشم و تازیانه بگیرد
آینده آدمیان را آشفته کرده است
پس او که به پندار دیوان درآید
تنها پلشتی و پتیارگی به بار خواهد آورد
پس مراقب میراث من باشید
بعد از من توفانهای سهمگینی رخ خواهد داد
من پیشگوی پارسیانم
مراقب میراث من باشید
چرا که دیوان و درندگان زمان شکوه شما را برباد خواهند داد
خوابهای شما را آشفته خواهند کرد
خنیاگران را خواهند کشت
ای ملت من
نگاهبان میراث من باشد
چرا که تیرگی های بزرگ آغاز خواهد شد
و از آیین آزادگان
هیچ نشانی باز نخواهد ماند.
( کوروش کبیر. منشور پاسارگاد . کتیبه ی اول)
چو ايران نباشد تن من مباد ، بدين بوم و بر زنده يک تن مباد
دريغ است ايران که ويران شود ، کنام پلنگان و شيران شود
مگه میشه به ایران افتخار نکرد؟!!!!!!!!!!
بهتر بود بپرسی به کجای ایران افتخار نمی کنی؟
به ذره ذره خاک ایران ، به تک تک ایرانیا (به غیر عرب صفتا ، غرب زده ها ) به اینکه نژادمون آریایی ،اونم آریایی برتر افتخار می کنم.
به این افتخار میکنم که هیچگاه بت پرست نبودیم .
به کوروش کبیر ، داریوش بزرگ ، خشایار شاه ، کاوه آهنگر ، آرش کمانگیر ، سیاوش ، کیومرث ، رستم، زرتشت و...
منشور حقوق بشر ، منشور پارسوماش ، منشور پرشیا ، منشور شوشیانا ، منشور پاسارگاد ، فروهر همه اینا غرور آفرینه .
به فردوسی، خیام، حضرت حافظ ، مولانا رومی ، سعدی ،عطار ، نظامی ، وحشی بافقی ، ارد بزرگ ،ابوعلی سینا ، ابو ریحان بیرونی ، رازی و...
به پارسه ، خلیج همیشه فارس ، پاسارگاد ، شهر سوخته(مهر گنجینه سر به )، چغازنبیل ، بیستون ، نقش رستم ، تخت سلیمان ، طاق بستان ، کاخ تیسفون(بزرگترین طاق آجری دنیا)و... افتخار می کنم.
به این افتخار می کنم که ما ایرانی ها شادترین مردم دنیا بودیم و پدران ما جشن و پایکوبی رو عبادت می دونستند .
کل جهانیان در مقابل بزرگی ایران و ملتش سرفرود آوردن .
ما ایرانی ها همیشه یگانه پرست بودیم .
آیین مغان
آیین مهرپرستی (میترائیسم){ که هنوزم تو کشورای مختلف طرفدار داره.}.
دین زردشت
آیین مانی
آیین مزدک
کورش کبیر :
این ابر مرد آنقدر والا مقام بوده که در قرآن از او ذکر شده(( ذوالقرنین ))
(16 آیه درباره ی اونازل شده:آیات 82 تا 97 سوره ی کهف ) و در تورات نیز( جایی
او را مسیح وجایی شبان خداوند و در جایی دیگر عقاب شرق وهم مشورت خداوند )
از او با احترام خاصی یاد شده است .
در کتب مقدس یهودیان مانند (عزراء- نحمیاء- اشعیاه وارمیاه ) از کوروش به عنوان
یک آزاده ومنجی یاد شده است واین احترامی که یهودیان به کوروش دارند به خاطر آن
است که هنگامی که کوروش بابل را فتح کرد دستور داد تا تمامی یهودیان (تقریباَ000/40)
که در زمان بخت النصر(نبوکدنصر) پادشاه مقتدر بابل که در هنگام فتح اورشلیم آنها را به
اسارت گرفته بود، آزاد کنند و کلیه ی اموالی را که بخت النصر از هیکل سلیمان به غنیمت
گرفته بود مسترد کنند وکوروش کمکهای بسیاری از نظر مالی و امکانات به یهودیان نمود
تا به اورشلیم برگردند واونیز دستور بازسازی هیکل سلیمان را داد. کورش نخستین کسی
بود که منشور حقوق وآزادی بشر را صادر کرد.
در میان شاهان کمتر پادشاهی است که مانند ((کوروش)) به چنین نیکنامی جهانی رسیده
باشد.
منشور پاسارگاد
پیران خویش را گرامی بدارید
برنایان را به دانایی دلالت کنید
و به یاد آورید
که شریران هم
روزی کودکانی بی آزار به گهواره بودند.
پس او که به کودکان خشم و تازیانه بگیرد
آینده آدمیان را آشفته کرده است
پس او که به پندار دیوان درآید
تنها پلشتی و پتیارگی به بار خواهد آورد
پس مراقب میراث من باشید
بعد از من توفانهای سهمگینی رخ خواهد داد
من پیشگوی پارسیانم
مراقب میراث من باشید
چرا که دیوان و درندگان زمان شکوه شما را برباد خواهند داد
خوابهای شما را آشفته خواهند کرد
خنیاگران را خواهند کشت
ای ملت من
نگاهبان میراث من باشد
چرا که تیرگی های بزرگ آغاز خواهد شد
و از آیین آزادگان
هیچ نشانی باز نخواهد ماند.
( کوروش کبیر منشور پاسارگاد . کتیبه ی اول)
فردوسی استاد بی همتای شعر و خرد پارسی و بزرگترین حماسه سرای جهان است. شاهنامه فردوسی به 30 زبان مختلف در دنیا ترجمه شده است.
نيم نگاهي به تنديسهاي فردوسي در كشورهاي مختلف
براي يادبود اين شاعر پر آوازه تنديس هاي زيادي توسط استادان بنام ساخته شده كه زينت بخش ميادين ، دانشگاهها و موزه ها ي داخل و خارج بوده است .
مهمترين مجسمه هاي ساخته شده عبارتند از تنديسي كه توسط لرنزي استاد مجسمه ساز معروف فرانسوي ساخته و در باغ نگارستان در سال 1313 نصب شده است.
همچنين مجسمه اي كه توسط پارسيان هند به ايران اهدا شد و در تاريخ 10 مهر 1324 در ميدان فردوسي نصب شد و تا قبل از نصب مجسمه جديد فردوسي ساخته ابوالحسن صديقي در اين ميدان قرار داشت و اكنون در دانشگاه تهران قرار دارد.
مجسمه ديگري از فردوسي در شهر دوشنبه تاجيكستان وجود دارد كه تاجيكها پس از فروپاشي شوروي آن را جايگزين مجسمه لنين كرده اند.
تنديس شاعر نامدار ايراني فردوسي ، همزمان با هزارمين سال پايان سرودن شاهنامه و در آستانه روز بزرگداشت فردوسي، در دانشگاه آكسفورد انگليس نصب و رونمايي شد.
اما تنديس ديگري از فردوسي در ايتاليا قرار دارد كه از جنس سنگ مرمر سفيد به ارتفاع 185 سانتيمتر است.
در این خاک زر خیز ایران زمین .................. نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود .................. کزان کشور آزاد و آباد بود
بزرگی به مردی و فرهنگ بود .................. گدائی در این بوم و بر ننگ بود
از آن روز دشمن به ما چیره گشت .................. که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد .................. که نان آورش مرد بیگانه شد
بسوزد در آتش گرت جان و تن .................. به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگانی بندگیست .................. دو سد بار مردن به از زندگیست
محققان می گویند که حکیم خیام پس از «الکساندر پوشکین» در روسیه به عنوان دومین سخنور بزرگ مطرح است و كتاب هاي وي بیش از همه منتشر می شوند و بیش از هر ادیب دیگر علاقهمند و متقاضی دارد.
رباعیات خیام امروزه پس از کتاب مقدس و آثار شکسپیر پر فروش ترین آثار ادبی انگلیسی محسوب می شود.
در فرانسه در مورد مولانا گفته شد : اگر بخواهید تفاوت اساسی مابین سه نفر شاعر بزرگ ایرانی یعنی مولوی ، سعدی و حافظ را به صورت تشبیهی در آورید باید سعدی را چشم شاعر ، حافظ را قلب شاعر و مولوی را روح او بخوانید.
در سالیان اخیر شاعرانی چون "کولمن بارکس" و "روبرت بلای" ( که هیچکدام فارسی نمی دانند) توانستند مولوی را در آمریکا بشناسانند و او را بر مسند بلندی بنشانند که اکنون می بینیم کتاب او پرفروشترین کتاب تاریخ آمریکا طی سالهای گذشته بوده است .
شاعران معاصر آمریکایی اکنون غبطه می خورند و تلاش می کنند دریابند که چگونه یک شاعر فارسی زبان هشتصدساله توانسته است پرخواننده ترین شاعر در زبان انگلیسی شود.
" هدیه عشق" از معروف ترین آلبوم های موسیقی است که بر مبنای اشعار مولانا ساخته شده است . "دیپاک چوپرا" روانکاو و نویسنده هندی تبار آمریکایی موفق شد ستاره های ادب و موسیقی را گردهم آورد و این آلبوم را ضبط کند.
در سال 1865 که ترجمه گلستان سعدی به قلم فرانسیس گلدوین در آمریکا منتشر شد امرسون مقدمه جالبی بر آن نوشت و گلستان را بعنوان یکی از کتابهای مقدس جهان ستود. وی در خصوص سعدی می گوید او به زبان همه ملل و اقوام عالم سخن می گوید و گفته های او مانند "هومر" و "شکسپیر" و "سروانت" و "مونتینی" همیشه تازگی دارد. امرسون معتقد است که دستورهای اخلاقی گلستان قوانین عمومی و بین المللی است.
ارد بزرگ محبوبترین متفکر و اندیشمند ایران
اندیشمند میهن پرست کشورمان که سخنان و نظریات او بیشترین استقبال نسل جوان ایران را به همراه داشته است.
آرمان همان تنها انگيزه زندگي ...
آرمان همان انرژي و پتانسيل همه عمر...
و چه آرماني بالاتر از درد "ايران " داشتن...
ايران پاكترين و زيباترين واژه هستي
و قطره اي مي شوم در امواج سترگ و آسيم سرزمينم ....ايران
شادمانی جزء جدایی ناپذیر سنت ایرانی است . جشن های بزرگ ملی ، عشق و...
نباید از یاد برد که در افسانه های قدیمی مردمی، زرتشت هنگام تولد به صدای بلند می خندد.
جشن سده
جشن تیرگان (آبریزان)
عید نوروز
جشن مهرگان
جشن شب یلدا
سیرسور
سپندارمزگان
پنجه(چهارشنبه سوری)
سیزده بدر
جشن های گاه انبار
پروکوپیوس مورخ رومی در یادداشتهای روزانه خود در مورخ 13 بهمن ماه سال 69 شمسی قبل از هجرت میگوید :در این روز نسخه اصلی تاریخ جنگهایم را به امپراتور دادم واو پس ازمرور کوتاهی بر آن گفت:
هرچند به سود ما رومیان نیست اما جا داشت می نوشتی ژوستی نین امپراطور روم عقیده دارد در خون سربازان ایرانی ماده اختصاصی وجود دارد که باعث می شود ترس نداشته باشند بی باک و مغرور باشند و تسلیم نشوند. هنگام اسارت در برابر فاتح زانو نزنند و عجز و لابه نکنند من نمی دانم که ایران چه آبی دارد که بذر نهایت میهن دوستی را در جان مردمش پرورش میده.
رسول اکرم می فرمایید :
« لو کان العلم معلقاً باالثریا لتناوله رجال من الفارس»
« اگر دانش بر ستاره ی پروین (ثریا) بسته باشد ، ایرانیان بدان دست خواهند یافت .»
اصل روایت را به این گونه آورده اند:
«از حضرت پیغمبر (ص) روایت کرده اند، که این آیه شریفه را تلاوت فرمود:
وان تتولوا یستبدل قوماً «غیر کم». از آن حضرت پرسیدند کدام مردم به جای ما خواهند بود؟ حضرت دست بر دوش سلمان فارسی نهاده فرمود: این و قوم این (فارسیان= ایرانیان)، به خدایی که جان من در دست اوست، لوکان العلم...»
اي خوشا بر من که من ايرانيم فارغ از هر جنگ و هر ويرانيم
جنگ من جنگ خرد باشد عزيز من حيا دارم ز هر شمشير تيز
رسم من رسم وفاداري بود کيش آزادي جهانداري بود
من ز زرتشت و خدايي بوده ام بُد ز کورش شاه ايدون دوده ام
من ز افريدون و از جم مانده ام نغمه هاي شادي و غم خوانده ام
من همانم که در اين مهد فرين دارم از يار و عزيزان بهترين
مردمانی از دیار مهر و نور از دیار شادی و عشق و سرور
هم سخن نیکو و هم کردار نیک از اشا گویند و از پندار نیک
من نه حیوانم نه کافر یا خشوک نه به دنبال حرامی گوشت خوک
بر مسلمان و مسیحی و یهود آنکه نامش بُد ز ایران صد درود
من به این امید و عشقم زنده ام در تکاپوی وطن جان داده ام
مهد دلداران شود ایران زمین یار زرتشتیم جمله بر یقین
پاينده باد ايران
من از مردم خودمون که به ایرانی بودنشون افتخار نمی کنن بیزارم ، من از این حکومت از اینایی که ایران دارن نابود می کنن متنفرم .
من از مردم خودمون که با جشن های غربیا همزمان تو کشور خودمون جشن می گیرن مثل ولنتاین (فلسفه شو از خود خارجیا دقیق تر می دونن) اما حتی اسم سپندارمذگان حتی به گوششونم نخورده حالت تهوع می گیرم
من از این مسوزم که تو تقویم کشور خودمون خبری از جشن های خودمون نـــــــــــــــــــی !!!!!
هر که مهر میهنش در دل نباشد کافر است این سخن فرموده ی زردتشت پاک و برتر است
ولادت ، شهادت ، بعثت ، عید فطر-قربان غدیر خم و... شده تعطیلی های تقویم
اینم رویداد های مهم تقویم ایرانی ها قیام خونین 15 خرداد ،پیروزی انقلاب ، همه پرسی تغییر رژیم شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی ایران ، تاسیس بنیاد مسکن و افتتاح حساب شماره 100 به فرمان خمینی ،آغاز محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا ، افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی ،وفات علامه امینی ،شهادت مظلومانه آیت ا... حاج سید مصطفی خمینی .تغییر قبله مسلمین از بیت المقدس به مکه و و و ....
فقط اسم مون ایرانه و الا ...
دو سد پاره کردند از «کین» تنش
به خون در کشیدند پیراهنش
اگر آتشی سخت افروختند
همه پیکر پاک وی سوختند
نگر تا چه کردند این تازیان
به ایران و دانشوران جهان
وقتی ما هیچ ارزشی به تاریخ خودمون نمی دیم دیگه از این بهتر نمیشه (یاد حرف ارد بزرگ افتادم).
ارد بزرگ : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد.
اين شير و خورشيد قشنگ
دارد بها بيشتر ز جان
اين نشان آريا
اين يادگار کاويان
هر کس به آن حرمت گذاشت
عشق وطن در سينه کاشت
هر کس به آن مهري نداشت
خود را به بيگانه گماشت
نخستين گام برای از ميان برداشتن يک ملت ؛ پاک کردن حافظه آن است . بايد کتابهايش را ؛ فرهنگش را ؛ تاريخش را از ميان برد . بعد بايد کسی را واداشت که کتاب تازه ای بنويسد . فرهنگ تازه ای را جعل کند و بسازد ؛ تاريخ تازه ای را اختراع کند . کوتاه زمانی بعد ملت آنچه بوده را فراموش می کند ؛ دنيای اطراف نيز همه چيز را حتی با سرعت بيشتری فراموش می کند...
فکر کنم دقیقا همین کارها رو با ما انجام دادن البته خیلی بهتر از این...
خیلی راحت سر مونو بریدن خیلی راحت .
بیـــــــــــــــــــــــــــشـــــــــــــتـــــــــــــــــــــــــــــــر...
اینجا دین من توجیه کثافت کاریه منه تو یه مجرمیو حکم اسارت دادی به تنت
چی دوست داری بشنوی از این بشر خواهر روسری سرت کن که من تحریک نشم
اینجا صف اول نماز پست و مقامه علم و تجربه رو از بین برده روابط
اینجا ریش بزار،یقه ببند کارت رو غلتکه خنجر و غلاف کن وارد شو تو محلکه
اینجا گفتن حقیقتم جواز ندلره اون قدر مشکل داری که واست حواس نزاره
* * *
اینجا زندگی نمی کنن ، نفس می کشن طعم خون برادرو از رو حوس میچشن
اینجا مادر بزرگامون قصه نمی گن آخه بچه ها دیگه ته ِ قصه رسیدن
آخه تفریحه سالم جوونا سیگاریه دختر و ز.... زدن از روی بیکاریه
اینجا هرکی میگیره به خودش ژست سرباز حتی پرنده هام ندارن حس پرواز
اینجا واسه خودش داره هر کی قبله ای کسی فکر تو نیست تا وقتی زنده ای
(بهرام _اینجا ایرانه )
این معرفی تنها ، برگی بود از یک جنگل
ایـــــــــــــــــــــــرانی بودنو افتخار نکـــــــــــــــردن به خاک وطـــــــــــن؟!!!
مطالبی در مورود فروهر ( زرتشت)
نماد میهنی :از دوران پادشاهی مادها و سپس شاهنشاهی هخامنشیان، نگاره فروهر نشانه نماد میهنی بوده و آدمی را در پیکره و سیمای شاهین تیز چنگ و بلند پروازی نشان میدهد که آنرا نماد توانایی، سر بلندی و فر و شکوه میدانستند و پرچمهای خود را به نما و سیمای شاهین میآراستند.
نماد دین زرتشتی ایرانیان پیرو اشو زرتشت برای این نیروی مینوی که بن مایه آن جنبش و پیشرفت بسوی رسایی، فرامایگی و والایی است، هیچ پیکرهای را بهتر و شایسته تر از شاهین نیافتند و آنچه که در گذشته نشانه فر و شکوه و سر بلندی بود و انگیزه ملی و میهنی داشت با اندک دگرگونی در سر و پای شاهین به سیمای کنونی در آوردند، تا هم بنمایه مینوی را نشان دهد و هم نمودار سر بلندی و سر فرازی ایرانیان باشد.
در نگاره فروهر دو نیروی همیستار (مخالف) «سپنتامینو» (نشانه خوبی) و«انگره مینو» (نشانه بدی) نمایان است و آدمی رو به سپنتا مینو دارد و بسوی او میرود به انگره مینو پشت کردهاست و لازم به ذکر است فروهر الگو و سنبل ایرانیان و زرتشتیان است
ویژگیها
۱- چهره فروهر همانند آدمی است، از این رو گویای پیوستگی با آدمی است، او پیری است فرزانه و کار آزموده، نشانه از بزرگداشت و سپاس از بزرگان و فرزانگان و فرا گیری از آنان دارد.
۲- دو بال در پهلوها که هر کدام سه پر دارند این سه پر نشانه سه نماد پندارنیک، گفتارنیک، کردارنیک که همزمان انگیزه پرواز و پیشرفت است.
۳- در پایین تنه فروهر سه بخش، پرهایی بسوی پایین است، که نشانه پندار و گفتار و کردار نادرست و یا پست هستند. از اینرو آنرا، آغاز بدبختیها و پستی برای آدمی میدانند.
۴- دو رشته که در سر هر یک گردی (حلقه) چنبره شدهای دیده میشوند، در کنار بخش پایینی تنه هستند که نماد سپنتا مینو و انگره مینو هستند، که یکی در پیش پای و دیگری در پس آن است. این رشتهها هر یک در تلاش هستند که آدمی را بسوی خود بکشند؛ این نشانه آن است که آدمی باید به سوی سپنتا مینو (خوبی) پیش رود و به انگره مینو (بدی) پشت نماید.
۵- یک گردی (حلقه) در میانه بالاتنه فروهر وجود دارد این نشان، جان و روان جاودان است که نه آغاز و نه پایانی دارد.
۶- یک دست فروهر کمی به سوی بالا و در راستای سپنتا مینو اشاره دارد که نشان دهنده سپاس و ستایس اهورمزدا و راهنمایی آدمی بسوی والایی و راستی و درستی است.
۷- در دست دیگر گردی (حلقهای) دارد که نشانه وفاداری به عهد و پیمان، و نشانگر راستی و پاک خویی و جوانمردی و جوانزنی است .
وصیت نامه داریوش بزرگ هخامنشی '
اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند . و مردم کشور ها در ایران نیز دارای احترام هستند. جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد . زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و توباید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود . هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت . اافسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند . امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدربودم و بر بیست وپنج کشور سلطنت میکردم ،مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد . زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا ینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد. هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در آباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده . عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .
کورش
جشن ازدواج ولیعهد پارس، شور و حرارت خاصی در مردم ایجاد کرده است. این جا سرزمین پارس است. ماندانا به فرزند برومندش نگریست و او را از ته دل ستود. به یاد گذشته ها افتاد ...
ماندانا در رویا پدر بزرگش را دید. هووخشتره بزرگ که دولت ستمگر و قدرتمند آشور را در هم شکسته بود و ماد را از چنگال آن رهانیده بود. نینوا با خاک یکسان شده است و دیگر نامی از آن نیست. ماندانا چشم گشود و فرزند برومندش را دید. دوباره به گذشته فکر کرد. آستیاگ، پدر عیاش و بی عرضه اش را به یاد آورد که با مرگ هووخشتره بر تخت سلطنت جلوس کرده بود. او سایه ای بیش نبود. پادشاه اصلی ماد، آری ینیس ملکه لیدیه ای ماد بود... و به برادر ناتنی اش کیاکسار فکر کرد. پسر آری ینیس. او هم همچون پدرش موجود کثیفی بود. ماندانا از عاقبت ماد می ترسید. دوباره چشم گشود و پسرش، کوروش را دید. لبخند زد و سعی کرد در آن شب فرخنده، شاد باشد. پسرش موجی از امیدواری در او ایجاد می کرد. ماندانا به یاد کودکی کوروش افتاد و بی اختیار اشکی از گوشه چشمش لغزید. زمانی که آستیاگ، قصد داشت به هر نحوی وی را نابود کند...
***
این جا قصر پر شکوه پادشاه ماد است. آستیاک - که این روز ها آژی دهاک نامیده می شود - در تخت زیبای خود خفته است. گویی راحت نیست. پهلو به پهلو می شود. عرق می ریزد و ... ناگهان از خواب می پرد. آری ینیس به سویش می شتابد. آستیاگ ناله می کند: درخت! یک درخت... کوروش... وااااااااای!!
- چه دیده اید سرور من؟
: یک درخت. از شکم ماندانا بیرون آمد. او خودش بود... خودش بود!
- چه کسی خودش بود سرور من؟
: کوروش!... کوروش. از شکم ماندانا درختی بر آمد. شاخ و برگ گُسترد و تمام آسیا را فرا گرفت. او کوروش است. فوراً دستور مسمومیت او را صادر کنید. فوراً!
***
ماندانا به یاد آورد که چگونه از کوروش دور افتاد. زمانی که نیرنگ آستیاگ بی ثمر ماند و پسر دلبندش به دست مرد چوپانی به نام مهرداد و همسر مهربانش بزرگ شد. در بیابان و صحرا، طبیعت معلم کوروش بود. کوروش، جوان برومندی شده بود که به نزد مادرش ماندانا و پدرش کمبوجیه بازگشت... ماندانا برای آخرین بار به خودش نهیب زد تا در جشن ازدواج پسرش کوروش، شاد باشد.
اندکی بعد از پایان مراسم جشن و سرور، جوانان پارسی در میدان بزرگ شهر به زور آزمایی پرداختند. آنجا بود که کئوبرو - کسی که به کوروش چیزهای بسیاری آموخته بود - جوانی را به او معرفی کرد. او، هیکلی قوی و عضلاتی نیرومند داشت و برای شرکت در جشن ازدواج به پارس آمده بوده بود. مرد جوان ، در مسابقات شمشیر زنی و اسب دوانی و کشتی، برتری خود را به رخ حریفان کشید. کوروش سردار بزرگ خود را شناخته بود. او کسی نبود جز، آبرادات.
یک ماه گذشت. وقت آن رسیده بود که کوروش، اولین قدم خود را در برقراری کشوری مستقل و قدرتمند بردارد. جلسه ای تشکیل شد که در آن کوروش، آبرادات، کئوبرو، ویشتاسب، بغابوخش و آراسپ شرکت داشتند. کوروش گفت: لیدی، ماد ، بابل، مصر، پارس... چقدر از شنیدن این نامها دلتنگم. اوضاع امروز جهان ما این گونه است: کشور های کوچک و نیرنگ های بزرگ. لیدی و ماد با هم متحد اند، چرا که آری ینیس، ملکه ماد ، خواهر کرزوس پادشاه لیدی است. خوب می دانید که کرزوس به جز یک پسر گنگ و لال کس دیگری ندارد. پس اگر دیر بجنبیم، لیدی و ماد تحت فرمان آریه نیس در خواهند آمد. از طرفی، بخت النصر هم در بابل از هیچ گونه آزار بر یهودیان دریغ نمی ورزد. خراج سنگینی که ماد بر ما تحمیل می کند کمرشکن است و تاسف بیشتر برای آنکه این خراج گزاف، صرف عیاشی های آستیاگ و کیاکسار و آری ینیس می شود. ما باید از نامه های سری که بین لیدی و ماد از سوی آریه نیس و برادرش کرزوس انجام می شود باخبر شویم. آبرادات! من تو را مامور این کار می کنم. تو باید به لیدی بروی و این نامه ها را بدست آوری. ماموریت بعدی تو آنست که به ماد بروی و سعی در جمع آوری نیرو کنی. مردم ماد از ظلم و ستم آستیاگ خسته شده اند و او راآژی دهاک می نامند. پس به محض حمله ما، به ما ملحق خواهند شد.
آبرادات تنها یک جمله گفت: بله سرور من.
آبرادات به لیدی رفت و با استفاده از اعتقادات خرافی مردم لیدی و کرزوس، به عنوان یک جادوگر وارد کاخ کرزوس شد و نامه ها را بدست آورد. سپس عازم ماد شد و علی رغم خطر های فراوان، نظر مردم را به سوی کوروش جلب کرد. کوروش نیز در پارس مشغول جمع آوری نیرو و آموزش دادن آنها بود. اکنون مقدمات حمله فراهم شده بود. کوروش، ماد را بدون کوچکترین مقاومتی فتح کرد. آستیاگ در مقابل نوه خویش شکست خورد و سربازان او به محض دیدن بیرق عقاب نشان کوروش ، سلاح هایشان را زمین گذاشتند و به او پیوستند. کوروش پدر بزرگ خود را امان داد و با او به مهربانی رفتار کرد و او را نزد خود نگه داشت. اما آری ینیس و فرزندش کیاکسار به لیدی گریختند تا خود را محیای جنگ با کوروش کنند. جنگ با لیدی و تصرف سارد، قدم بعدی کوروش بود.
کوروش، مرد تصمیم های بزرگ، اینک از هر لحاظ آماده نبرد با لیدی است. سپاه کوروش و کرزوس همدیگر را در پتریوم ملاقات کردند. سربازان سنگین اسلحه لیدی در مقابل سپاهیان دلیر کوروش تاب مقاومت نیاوردند و به سمت سارد گریختند ولی کوروش بر خلاف انتظار کرزوس، از راه کوهستانی و در زمستانی سرد وی را تعقیب کرد. کرزوس که انتظار نداشت کوروش او را از آن راه تنگ کوهستانی تعقیب کند، پیاده نظام های خود را مرخص کرد. وقتی کرزوس در سارد با لشگر کوروش رو به رو شد دریافت که عمر امپراطوری سارد پایان یافته است. هوش سرشار کوروش بار دیگر نمایان شد و در میدان جنگ، اندک اسب سواران باقی مانده لشگر کرزوس نیز با دیدن شتر های کوروش رمیدند. کوروش از کشتن کرزوس هم صرفه نظر کرد و از غارت کردن مردم پرهیز نمود. تا آنجا که گویی جنگی رخ نداده است. فرمان معروف کوروش در حمایت مردم شکست خورده، روی استوانه گِلی نوشته شد و همینک نیز موجود است.
آخرین قدم کوروش، فتح بابل بود. با فتح بابل، کشور رویایی و افسونگر، کوروش فرمانروای سه قدرت بزرگ جهان شد. لیدی ، ماد و بابل. سربازان پر زرق و برق بابل ، به هیچ وجه مانعی برای تصرف کشورشان نبودند. اینک موقع تاجگذاری شاه جهان شده بود. پارسیان ترجیح دادند تا برای زیبایی بیشتر از لباس های مادی استفاده کنند. کوروش با وقار خاصی بر گردونه باشکوهش حرکت می کرد و جمعی که مشعل به دست داشتند گرد او را گرفته بودند. قبای ارغوانی کوروش که پودهایی زربفت داشت، فریبنده و مجذوب کننده بود. کوروش، تاج پر شکوه ایران را بر سر نهاد. دو شاخ بلورین بر سر کوروش خودنمایی می کرد. او یک انسان معمولی نبود. حضار، بی اختیار در مقابل عظمت کوروش کبیر تعظیم کردند.
کوروش به آینده هم نگریست. در زمانی که نوروز فرا رسیده بود، کمبوجیه پسرش را به عنوان ولیعهد خویش برگزید و به عنوان فرمانروای بابل منصوب کرد.
ایران، یگانه قدرت جهان آنروز، تنها مصر را در مقابل داشت. اما گویا مقدر نبود که کوروش کبیر، وسعت قلمرو خویش را پس از فتح مصر ببیند. زمانی که کمبوجیه به نیابت از پدر برای فتح مصر عازم شده بود، کوروش در لشگر کشی به نزدیکی دریاچه آرال در مقابله با اقوام وحشی زخمی شد و در گذشت. جسد او را هشت سال بعد، داریوش کبیر به تخت جمشید آورد و به توصیه خود کوروش، با احترامی خاص به معبد آناهیتا انتقال داد.
کوروش، یگانه مرد بزرگی که اهل تسامح بود، کسی که پس از فتح لیدی در حمایت از دشمن شکست خورده نخستین اعلامیه حقوق بشر را صادر کرد، کسی که یهود را از چنگال بخت النصر رهانید، کسی که با ایجاد سد آهنینش، فساد یاجوج و ماجوج را فرونشاند، ذوالقرنینی که قرآن از او با احترام یاد کرد، پس از ایجاد سرزمینی آباد، چهره در نقاب خاک کشید و به اهوره مزدا پیوست. بوته گل کوشترک چند هزار ساله بر مزار کوروش در پاسارگاد، همچنان نفس می کشد و عصاره جلال و شکوه پادشاه بزرگ ایران را تراوش می کند.
برگرفته از :
http://exist.blogfa.com/
آیا میدانید : حذف بخش هخامنش از کتاب درسی تاریخ به تصویب رسید؟
آیا میدانید : فرزندان ما دیگر حتی اسم کوروش کبیر را نمیشناسند؟
ـ آیا میدانید : 29 اکتبر روز جهانی کوروش کبیر است و این روز فقط در
تقویم ایران نیست؟
ـ آیا میدانید : چند سال دیگر ، با نابودی کامل تخت جمشید باید سپاسگذار
کشورهایی چون فرانسه باشیم که چندی از تخت جمشید را در موزه های خود حفظ
کردند
ـ آیا میدانید: اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت
۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران
پایه گذاری کرد.
ـ آیا میدانید : کمبوجيه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و
اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر
پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل
از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر
مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری
وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به
هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.
ـ آیا میدانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران
که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل
از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه
طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد
که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد
ـ آیا میدانید : داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و
به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست
خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین
خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت . *
ـ آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ - ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه
ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با
کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد
ـ آیا میدانید : داریوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن
شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد **
ـ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به
اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین
میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت
ـ آیا میدانید : اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت
ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ
پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید *
*
ـ آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا
بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به
کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می
داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت
همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت
داشتند
ـ آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم
میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب
میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول
بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است
ـ آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری
شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی
تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه
تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی
از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است
ـ آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد
و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت
بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند
ـ آیا میدانید : داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب -
سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را
بنیان نهاد
ـ آیا میدانید : اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد
ـ آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از
امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد *
ـ آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به
ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با
مستمری دائم شد
گفتارهایی زیبا از کورش کبیر
دروغ را برخواهم چید
ددمنش را به دانایی خواهم رساند
آزادگان را آفرین خواهم گفت
و برای مردگان آمرزش بسیار خواهم کرد
تا هست
سرزمین اهورایی من آسمانی باد .
(کوروش کبیر. منشور کتیبه ی شوشیانا موزه متروپلیتن نیوویرک)
این منم کوروش
پادشاه جهان
پادشاه پهناورترین سرزمین های آدمی
پسر ماندان و کمبوجیه
این منم پیشوای خرد و خوشی پاکی و پارسایی
من پیام آور بزرگ اهورایم
که جز آزادی آواز دیگری نیاموخته ام
بگذارید هرکسی به آیین خویش باشد
زنان را گرامی بدارید
فرودستان را گرامی دارید
بگذارید هرکس به زبان خود سخن گوید
زیرا که آدمی تنها در جایگاه خود رستگار میشود
************* (منشور شوشیانا کتیبه قسمت سوم)
پیران خویش را گرامی بدارید
برنایان را به دانایی دلالت کنید
و به یاد آورید
که شریران هم
روزی کودکانی بی آزار به گهواره بودند.
پس او که به کودکان خشم و تازیانه بگیرد
آینده آدمیان را آشفته کرده است
پس او که به پندار دیوان درآید
تنها پلشتی و پتیارگی به بار خواهد آورد
پس مراقب میراث من باشید
بعد از من توفانهای سهمگینی رخ خواهد داد
من پیشگوی پارسیانم
مراقب میراث من باشید
چرا که دیوان و درندگان زمان شکوه شما را برباد خواهند داد
خوابهای شما را آشفته خواهند کرد
خنیاگران را خواهند کشت
ای ملت من
نگاهبان میراث من باشد
چرا که تیرگی های بزرگ آغاز خواهد شد
و از آیین آزادگان
هیچ نشانی باز نخواهد ماند.
( کوروش کبیر. منشور پاسارگاد . کتیبه ی اول)
چو ايران نباشد تن من مباد ، بدين بوم و بر زنده يک تن مباد
دريغ است ايران که ويران شود ، کنام پلنگان و شيران شود
مگه میشه به ایران افتخار نکرد؟!!!!!!!!!!
بهتر بود بپرسی به کجای ایران افتخار نمی کنی؟
به ذره ذره خاک ایران ، به تک تک ایرانیا (به غیر عرب صفتا ، غرب زده ها ) به اینکه نژادمون آریایی ،اونم آریایی برتر افتخار می کنم.
به این افتخار میکنم که هیچگاه بت پرست نبودیم .
به کوروش کبیر ، داریوش بزرگ ، خشایار شاه ، کاوه آهنگر ، آرش کمانگیر ، سیاوش ، کیومرث ، رستم، زرتشت و...
منشور حقوق بشر ، منشور پارسوماش ، منشور پرشیا ، منشور شوشیانا ، منشور پاسارگاد ، فروهر همه اینا غرور آفرینه .
به فردوسی، خیام، حضرت حافظ ، مولانا رومی ، سعدی ،عطار ، نظامی ، وحشی بافقی ، ارد بزرگ ،ابوعلی سینا ، ابو ریحان بیرونی ، رازی و...
به پارسه ، خلیج همیشه فارس ، پاسارگاد ، شهر سوخته(مهر گنجینه سر به )، چغازنبیل ، بیستون ، نقش رستم ، تخت سلیمان ، طاق بستان ، کاخ تیسفون(بزرگترین طاق آجری دنیا)و... افتخار می کنم.
به این افتخار می کنم که ما ایرانی ها شادترین مردم دنیا بودیم و پدران ما جشن و پایکوبی رو عبادت می دونستند .
کل جهانیان در مقابل بزرگی ایران و ملتش سرفرود آوردن .
ما ایرانی ها همیشه یگانه پرست بودیم .
آیین مغان
آیین مهرپرستی (میترائیسم){ که هنوزم تو کشورای مختلف طرفدار داره.}.
دین زردشت
آیین مانی
آیین مزدک
کورش کبیر :
این ابر مرد آنقدر والا مقام بوده که در قرآن از او ذکر شده(( ذوالقرنین ))
(16 آیه درباره ی اونازل شده:آیات 82 تا 97 سوره ی کهف ) و در تورات نیز( جایی
او را مسیح وجایی شبان خداوند و در جایی دیگر عقاب شرق وهم مشورت خداوند )
از او با احترام خاصی یاد شده است .
در کتب مقدس یهودیان مانند (عزراء- نحمیاء- اشعیاه وارمیاه ) از کوروش به عنوان
یک آزاده ومنجی یاد شده است واین احترامی که یهودیان به کوروش دارند به خاطر آن
است که هنگامی که کوروش بابل را فتح کرد دستور داد تا تمامی یهودیان (تقریباَ000/40)
که در زمان بخت النصر(نبوکدنصر) پادشاه مقتدر بابل که در هنگام فتح اورشلیم آنها را به
اسارت گرفته بود، آزاد کنند و کلیه ی اموالی را که بخت النصر از هیکل سلیمان به غنیمت
گرفته بود مسترد کنند وکوروش کمکهای بسیاری از نظر مالی و امکانات به یهودیان نمود
تا به اورشلیم برگردند واونیز دستور بازسازی هیکل سلیمان را داد. کورش نخستین کسی
بود که منشور حقوق وآزادی بشر را صادر کرد.
در میان شاهان کمتر پادشاهی است که مانند ((کوروش)) به چنین نیکنامی جهانی رسیده
باشد.
منشور پاسارگاد
پیران خویش را گرامی بدارید
برنایان را به دانایی دلالت کنید
و به یاد آورید
که شریران هم
روزی کودکانی بی آزار به گهواره بودند.
پس او که به کودکان خشم و تازیانه بگیرد
آینده آدمیان را آشفته کرده است
پس او که به پندار دیوان درآید
تنها پلشتی و پتیارگی به بار خواهد آورد
پس مراقب میراث من باشید
بعد از من توفانهای سهمگینی رخ خواهد داد
من پیشگوی پارسیانم
مراقب میراث من باشید
چرا که دیوان و درندگان زمان شکوه شما را برباد خواهند داد
خوابهای شما را آشفته خواهند کرد
خنیاگران را خواهند کشت
ای ملت من
نگاهبان میراث من باشد
چرا که تیرگی های بزرگ آغاز خواهد شد
و از آیین آزادگان
هیچ نشانی باز نخواهد ماند.
( کوروش کبیر منشور پاسارگاد . کتیبه ی اول)
فردوسی استاد بی همتای شعر و خرد پارسی و بزرگترین حماسه سرای جهان است. شاهنامه فردوسی به 30 زبان مختلف در دنیا ترجمه شده است.
نيم نگاهي به تنديسهاي فردوسي در كشورهاي مختلف
براي يادبود اين شاعر پر آوازه تنديس هاي زيادي توسط استادان بنام ساخته شده كه زينت بخش ميادين ، دانشگاهها و موزه ها ي داخل و خارج بوده است .
مهمترين مجسمه هاي ساخته شده عبارتند از تنديسي كه توسط لرنزي استاد مجسمه ساز معروف فرانسوي ساخته و در باغ نگارستان در سال 1313 نصب شده است.
همچنين مجسمه اي كه توسط پارسيان هند به ايران اهدا شد و در تاريخ 10 مهر 1324 در ميدان فردوسي نصب شد و تا قبل از نصب مجسمه جديد فردوسي ساخته ابوالحسن صديقي در اين ميدان قرار داشت و اكنون در دانشگاه تهران قرار دارد.
مجسمه ديگري از فردوسي در شهر دوشنبه تاجيكستان وجود دارد كه تاجيكها پس از فروپاشي شوروي آن را جايگزين مجسمه لنين كرده اند.
تنديس شاعر نامدار ايراني فردوسي ، همزمان با هزارمين سال پايان سرودن شاهنامه و در آستانه روز بزرگداشت فردوسي، در دانشگاه آكسفورد انگليس نصب و رونمايي شد.
اما تنديس ديگري از فردوسي در ايتاليا قرار دارد كه از جنس سنگ مرمر سفيد به ارتفاع 185 سانتيمتر است.
در این خاک زر خیز ایران زمین .................. نبودند جز مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود .................. کزان کشور آزاد و آباد بود
بزرگی به مردی و فرهنگ بود .................. گدائی در این بوم و بر ننگ بود
از آن روز دشمن به ما چیره گشت .................. که ما را روان و خرد تیره گشت
از آن روز این خانه ویرانه شد .................. که نان آورش مرد بیگانه شد
بسوزد در آتش گرت جان و تن .................. به از بندگی کردن و زیستن
اگر مایه زندگانی بندگیست .................. دو سد بار مردن به از زندگیست
محققان می گویند که حکیم خیام پس از «الکساندر پوشکین» در روسیه به عنوان دومین سخنور بزرگ مطرح است و كتاب هاي وي بیش از همه منتشر می شوند و بیش از هر ادیب دیگر علاقهمند و متقاضی دارد.
رباعیات خیام امروزه پس از کتاب مقدس و آثار شکسپیر پر فروش ترین آثار ادبی انگلیسی محسوب می شود.
در فرانسه در مورد مولانا گفته شد : اگر بخواهید تفاوت اساسی مابین سه نفر شاعر بزرگ ایرانی یعنی مولوی ، سعدی و حافظ را به صورت تشبیهی در آورید باید سعدی را چشم شاعر ، حافظ را قلب شاعر و مولوی را روح او بخوانید.
در سالیان اخیر شاعرانی چون "کولمن بارکس" و "روبرت بلای" ( که هیچکدام فارسی نمی دانند) توانستند مولوی را در آمریکا بشناسانند و او را بر مسند بلندی بنشانند که اکنون می بینیم کتاب او پرفروشترین کتاب تاریخ آمریکا طی سالهای گذشته بوده است .
شاعران معاصر آمریکایی اکنون غبطه می خورند و تلاش می کنند دریابند که چگونه یک شاعر فارسی زبان هشتصدساله توانسته است پرخواننده ترین شاعر در زبان انگلیسی شود.
" هدیه عشق" از معروف ترین آلبوم های موسیقی است که بر مبنای اشعار مولانا ساخته شده است . "دیپاک چوپرا" روانکاو و نویسنده هندی تبار آمریکایی موفق شد ستاره های ادب و موسیقی را گردهم آورد و این آلبوم را ضبط کند.
در سال 1865 که ترجمه گلستان سعدی به قلم فرانسیس گلدوین در آمریکا منتشر شد امرسون مقدمه جالبی بر آن نوشت و گلستان را بعنوان یکی از کتابهای مقدس جهان ستود. وی در خصوص سعدی می گوید او به زبان همه ملل و اقوام عالم سخن می گوید و گفته های او مانند "هومر" و "شکسپیر" و "سروانت" و "مونتینی" همیشه تازگی دارد. امرسون معتقد است که دستورهای اخلاقی گلستان قوانین عمومی و بین المللی است.
ارد بزرگ محبوبترین متفکر و اندیشمند ایران
اندیشمند میهن پرست کشورمان که سخنان و نظریات او بیشترین استقبال نسل جوان ایران را به همراه داشته است.
آرمان همان تنها انگيزه زندگي ...
آرمان همان انرژي و پتانسيل همه عمر...
و چه آرماني بالاتر از درد "ايران " داشتن...
ايران پاكترين و زيباترين واژه هستي
و قطره اي مي شوم در امواج سترگ و آسيم سرزمينم ....ايران
شادمانی جزء جدایی ناپذیر سنت ایرانی است . جشن های بزرگ ملی ، عشق و...
نباید از یاد برد که در افسانه های قدیمی مردمی، زرتشت هنگام تولد به صدای بلند می خندد.
جشن سده
جشن تیرگان (آبریزان)
عید نوروز
جشن مهرگان
جشن شب یلدا
سیرسور
سپندارمزگان
پنجه(چهارشنبه سوری)
سیزده بدر
جشن های گاه انبار
پروکوپیوس مورخ رومی در یادداشتهای روزانه خود در مورخ 13 بهمن ماه سال 69 شمسی قبل از هجرت میگوید :در این روز نسخه اصلی تاریخ جنگهایم را به امپراتور دادم واو پس ازمرور کوتاهی بر آن گفت:
هرچند به سود ما رومیان نیست اما جا داشت می نوشتی ژوستی نین امپراطور روم عقیده دارد در خون سربازان ایرانی ماده اختصاصی وجود دارد که باعث می شود ترس نداشته باشند بی باک و مغرور باشند و تسلیم نشوند. هنگام اسارت در برابر فاتح زانو نزنند و عجز و لابه نکنند من نمی دانم که ایران چه آبی دارد که بذر نهایت میهن دوستی را در جان مردمش پرورش میده.
رسول اکرم می فرمایید :
« لو کان العلم معلقاً باالثریا لتناوله رجال من الفارس»
« اگر دانش بر ستاره ی پروین (ثریا) بسته باشد ، ایرانیان بدان دست خواهند یافت .»
اصل روایت را به این گونه آورده اند:
«از حضرت پیغمبر (ص) روایت کرده اند، که این آیه شریفه را تلاوت فرمود:
وان تتولوا یستبدل قوماً «غیر کم». از آن حضرت پرسیدند کدام مردم به جای ما خواهند بود؟ حضرت دست بر دوش سلمان فارسی نهاده فرمود: این و قوم این (فارسیان= ایرانیان)، به خدایی که جان من در دست اوست، لوکان العلم...»
اي خوشا بر من که من ايرانيم فارغ از هر جنگ و هر ويرانيم
جنگ من جنگ خرد باشد عزيز من حيا دارم ز هر شمشير تيز
رسم من رسم وفاداري بود کيش آزادي جهانداري بود
من ز زرتشت و خدايي بوده ام بُد ز کورش شاه ايدون دوده ام
من ز افريدون و از جم مانده ام نغمه هاي شادي و غم خوانده ام
من همانم که در اين مهد فرين دارم از يار و عزيزان بهترين
مردمانی از دیار مهر و نور از دیار شادی و عشق و سرور
هم سخن نیکو و هم کردار نیک از اشا گویند و از پندار نیک
من نه حیوانم نه کافر یا خشوک نه به دنبال حرامی گوشت خوک
بر مسلمان و مسیحی و یهود آنکه نامش بُد ز ایران صد درود
من به این امید و عشقم زنده ام در تکاپوی وطن جان داده ام
مهد دلداران شود ایران زمین یار زرتشتیم جمله بر یقین
پاينده باد ايران
من از مردم خودمون که به ایرانی بودنشون افتخار نمی کنن بیزارم ، من از این حکومت از اینایی که ایران دارن نابود می کنن متنفرم .
من از مردم خودمون که با جشن های غربیا همزمان تو کشور خودمون جشن می گیرن مثل ولنتاین (فلسفه شو از خود خارجیا دقیق تر می دونن) اما حتی اسم سپندارمذگان حتی به گوششونم نخورده حالت تهوع می گیرم
من از این مسوزم که تو تقویم کشور خودمون خبری از جشن های خودمون نـــــــــــــــــــی !!!!!
هر که مهر میهنش در دل نباشد کافر است این سخن فرموده ی زردتشت پاک و برتر است
ولادت ، شهادت ، بعثت ، عید فطر-قربان غدیر خم و... شده تعطیلی های تقویم
اینم رویداد های مهم تقویم ایرانی ها قیام خونین 15 خرداد ،پیروزی انقلاب ، همه پرسی تغییر رژیم شاهنشاهی به نظام جمهوری اسلامی ایران ، تاسیس بنیاد مسکن و افتتاح حساب شماره 100 به فرمان خمینی ،آغاز محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا ، افتتاح اولین دوره مجلس شورای اسلامی ،وفات علامه امینی ،شهادت مظلومانه آیت ا... حاج سید مصطفی خمینی .تغییر قبله مسلمین از بیت المقدس به مکه و و و ....
فقط اسم مون ایرانه و الا ...
دو سد پاره کردند از «کین» تنش
به خون در کشیدند پیراهنش
اگر آتشی سخت افروختند
همه پیکر پاک وی سوختند
نگر تا چه کردند این تازیان
به ایران و دانشوران جهان
وقتی ما هیچ ارزشی به تاریخ خودمون نمی دیم دیگه از این بهتر نمیشه (یاد حرف ارد بزرگ افتادم).
ارد بزرگ : آنکه به سرنوشت میهن و مردم سرزمین خویش بی انگیزه است ارزش یاد کردن ندارد.
اين شير و خورشيد قشنگ
دارد بها بيشتر ز جان
اين نشان آريا
اين يادگار کاويان
هر کس به آن حرمت گذاشت
عشق وطن در سينه کاشت
هر کس به آن مهري نداشت
خود را به بيگانه گماشت
نخستين گام برای از ميان برداشتن يک ملت ؛ پاک کردن حافظه آن است . بايد کتابهايش را ؛ فرهنگش را ؛ تاريخش را از ميان برد . بعد بايد کسی را واداشت که کتاب تازه ای بنويسد . فرهنگ تازه ای را جعل کند و بسازد ؛ تاريخ تازه ای را اختراع کند . کوتاه زمانی بعد ملت آنچه بوده را فراموش می کند ؛ دنيای اطراف نيز همه چيز را حتی با سرعت بيشتری فراموش می کند...
فکر کنم دقیقا همین کارها رو با ما انجام دادن البته خیلی بهتر از این...
خیلی راحت سر مونو بریدن خیلی راحت .
بیـــــــــــــــــــــــــــشـــــــــــــتـــــــــــــــــــــــــــــــر...
اینجا دین من توجیه کثافت کاریه منه تو یه مجرمیو حکم اسارت دادی به تنت
چی دوست داری بشنوی از این بشر خواهر روسری سرت کن که من تحریک نشم
اینجا صف اول نماز پست و مقامه علم و تجربه رو از بین برده روابط
اینجا ریش بزار،یقه ببند کارت رو غلتکه خنجر و غلاف کن وارد شو تو محلکه
اینجا گفتن حقیقتم جواز ندلره اون قدر مشکل داری که واست حواس نزاره
* * *
اینجا زندگی نمی کنن ، نفس می کشن طعم خون برادرو از رو حوس میچشن
اینجا مادر بزرگامون قصه نمی گن آخه بچه ها دیگه ته ِ قصه رسیدن
آخه تفریحه سالم جوونا سیگاریه دختر و ز.... زدن از روی بیکاریه
اینجا هرکی میگیره به خودش ژست سرباز حتی پرنده هام ندارن حس پرواز
اینجا واسه خودش داره هر کی قبله ای کسی فکر تو نیست تا وقتی زنده ای
(بهرام _اینجا ایرانه )
این معرفی تنها ، برگی بود از یک جنگل
ایـــــــــــــــــــــــرانی بودنو افتخار نکـــــــــــــــردن به خاک وطـــــــــــن؟!!!
مطالبی در مورود فروهر ( زرتشت)
نماد میهنی :از دوران پادشاهی مادها و سپس شاهنشاهی هخامنشیان، نگاره فروهر نشانه نماد میهنی بوده و آدمی را در پیکره و سیمای شاهین تیز چنگ و بلند پروازی نشان میدهد که آنرا نماد توانایی، سر بلندی و فر و شکوه میدانستند و پرچمهای خود را به نما و سیمای شاهین میآراستند.
نماد دین زرتشتی ایرانیان پیرو اشو زرتشت برای این نیروی مینوی که بن مایه آن جنبش و پیشرفت بسوی رسایی، فرامایگی و والایی است، هیچ پیکرهای را بهتر و شایسته تر از شاهین نیافتند و آنچه که در گذشته نشانه فر و شکوه و سر بلندی بود و انگیزه ملی و میهنی داشت با اندک دگرگونی در سر و پای شاهین به سیمای کنونی در آوردند، تا هم بنمایه مینوی را نشان دهد و هم نمودار سر بلندی و سر فرازی ایرانیان باشد.
در نگاره فروهر دو نیروی همیستار (مخالف) «سپنتامینو» (نشانه خوبی) و«انگره مینو» (نشانه بدی) نمایان است و آدمی رو به سپنتا مینو دارد و بسوی او میرود به انگره مینو پشت کردهاست و لازم به ذکر است فروهر الگو و سنبل ایرانیان و زرتشتیان است
ویژگیها
۱- چهره فروهر همانند آدمی است، از این رو گویای پیوستگی با آدمی است، او پیری است فرزانه و کار آزموده، نشانه از بزرگداشت و سپاس از بزرگان و فرزانگان و فرا گیری از آنان دارد.
۲- دو بال در پهلوها که هر کدام سه پر دارند این سه پر نشانه سه نماد پندارنیک، گفتارنیک، کردارنیک که همزمان انگیزه پرواز و پیشرفت است.
۳- در پایین تنه فروهر سه بخش، پرهایی بسوی پایین است، که نشانه پندار و گفتار و کردار نادرست و یا پست هستند. از اینرو آنرا، آغاز بدبختیها و پستی برای آدمی میدانند.
۴- دو رشته که در سر هر یک گردی (حلقه) چنبره شدهای دیده میشوند، در کنار بخش پایینی تنه هستند که نماد سپنتا مینو و انگره مینو هستند، که یکی در پیش پای و دیگری در پس آن است. این رشتهها هر یک در تلاش هستند که آدمی را بسوی خود بکشند؛ این نشانه آن است که آدمی باید به سوی سپنتا مینو (خوبی) پیش رود و به انگره مینو (بدی) پشت نماید.
۵- یک گردی (حلقه) در میانه بالاتنه فروهر وجود دارد این نشان، جان و روان جاودان است که نه آغاز و نه پایانی دارد.
۶- یک دست فروهر کمی به سوی بالا و در راستای سپنتا مینو اشاره دارد که نشان دهنده سپاس و ستایس اهورمزدا و راهنمایی آدمی بسوی والایی و راستی و درستی است.
۷- در دست دیگر گردی (حلقهای) دارد که نشانه وفاداری به عهد و پیمان، و نشانگر راستی و پاک خویی و جوانمردی و جوانزنی است .
وصیت نامه داریوش بزرگ هخامنشی '
اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند . و مردم کشور ها در ایران نیز دارای احترام هستند. جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد.اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد . زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و توباید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود . هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند .اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت . اافسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند . امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدربودم و بر بیست وپنج کشور سلطنت میکردم ،مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد . زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا ینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند .زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد. هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در آباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده . عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای .بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است .
کورش
جشن ازدواج ولیعهد پارس، شور و حرارت خاصی در مردم ایجاد کرده است. این جا سرزمین پارس است. ماندانا به فرزند برومندش نگریست و او را از ته دل ستود. به یاد گذشته ها افتاد ...
ماندانا در رویا پدر بزرگش را دید. هووخشتره بزرگ که دولت ستمگر و قدرتمند آشور را در هم شکسته بود و ماد را از چنگال آن رهانیده بود. نینوا با خاک یکسان شده است و دیگر نامی از آن نیست. ماندانا چشم گشود و فرزند برومندش را دید. دوباره به گذشته فکر کرد. آستیاگ، پدر عیاش و بی عرضه اش را به یاد آورد که با مرگ هووخشتره بر تخت سلطنت جلوس کرده بود. او سایه ای بیش نبود. پادشاه اصلی ماد، آری ینیس ملکه لیدیه ای ماد بود... و به برادر ناتنی اش کیاکسار فکر کرد. پسر آری ینیس. او هم همچون پدرش موجود کثیفی بود. ماندانا از عاقبت ماد می ترسید. دوباره چشم گشود و پسرش، کوروش را دید. لبخند زد و سعی کرد در آن شب فرخنده، شاد باشد. پسرش موجی از امیدواری در او ایجاد می کرد. ماندانا به یاد کودکی کوروش افتاد و بی اختیار اشکی از گوشه چشمش لغزید. زمانی که آستیاگ، قصد داشت به هر نحوی وی را نابود کند...
***
این جا قصر پر شکوه پادشاه ماد است. آستیاک - که این روز ها آژی دهاک نامیده می شود - در تخت زیبای خود خفته است. گویی راحت نیست. پهلو به پهلو می شود. عرق می ریزد و ... ناگهان از خواب می پرد. آری ینیس به سویش می شتابد. آستیاگ ناله می کند: درخت! یک درخت... کوروش... وااااااااای!!
- چه دیده اید سرور من؟
: یک درخت. از شکم ماندانا بیرون آمد. او خودش بود... خودش بود!
- چه کسی خودش بود سرور من؟
: کوروش!... کوروش. از شکم ماندانا درختی بر آمد. شاخ و برگ گُسترد و تمام آسیا را فرا گرفت. او کوروش است. فوراً دستور مسمومیت او را صادر کنید. فوراً!
***
ماندانا به یاد آورد که چگونه از کوروش دور افتاد. زمانی که نیرنگ آستیاگ بی ثمر ماند و پسر دلبندش به دست مرد چوپانی به نام مهرداد و همسر مهربانش بزرگ شد. در بیابان و صحرا، طبیعت معلم کوروش بود. کوروش، جوان برومندی شده بود که به نزد مادرش ماندانا و پدرش کمبوجیه بازگشت... ماندانا برای آخرین بار به خودش نهیب زد تا در جشن ازدواج پسرش کوروش، شاد باشد.
اندکی بعد از پایان مراسم جشن و سرور، جوانان پارسی در میدان بزرگ شهر به زور آزمایی پرداختند. آنجا بود که کئوبرو - کسی که به کوروش چیزهای بسیاری آموخته بود - جوانی را به او معرفی کرد. او، هیکلی قوی و عضلاتی نیرومند داشت و برای شرکت در جشن ازدواج به پارس آمده بوده بود. مرد جوان ، در مسابقات شمشیر زنی و اسب دوانی و کشتی، برتری خود را به رخ حریفان کشید. کوروش سردار بزرگ خود را شناخته بود. او کسی نبود جز، آبرادات.
یک ماه گذشت. وقت آن رسیده بود که کوروش، اولین قدم خود را در برقراری کشوری مستقل و قدرتمند بردارد. جلسه ای تشکیل شد که در آن کوروش، آبرادات، کئوبرو، ویشتاسب، بغابوخش و آراسپ شرکت داشتند. کوروش گفت: لیدی، ماد ، بابل، مصر، پارس... چقدر از شنیدن این نامها دلتنگم. اوضاع امروز جهان ما این گونه است: کشور های کوچک و نیرنگ های بزرگ. لیدی و ماد با هم متحد اند، چرا که آری ینیس، ملکه ماد ، خواهر کرزوس پادشاه لیدی است. خوب می دانید که کرزوس به جز یک پسر گنگ و لال کس دیگری ندارد. پس اگر دیر بجنبیم، لیدی و ماد تحت فرمان آریه نیس در خواهند آمد. از طرفی، بخت النصر هم در بابل از هیچ گونه آزار بر یهودیان دریغ نمی ورزد. خراج سنگینی که ماد بر ما تحمیل می کند کمرشکن است و تاسف بیشتر برای آنکه این خراج گزاف، صرف عیاشی های آستیاگ و کیاکسار و آری ینیس می شود. ما باید از نامه های سری که بین لیدی و ماد از سوی آریه نیس و برادرش کرزوس انجام می شود باخبر شویم. آبرادات! من تو را مامور این کار می کنم. تو باید به لیدی بروی و این نامه ها را بدست آوری. ماموریت بعدی تو آنست که به ماد بروی و سعی در جمع آوری نیرو کنی. مردم ماد از ظلم و ستم آستیاگ خسته شده اند و او راآژی دهاک می نامند. پس به محض حمله ما، به ما ملحق خواهند شد.
آبرادات تنها یک جمله گفت: بله سرور من.
آبرادات به لیدی رفت و با استفاده از اعتقادات خرافی مردم لیدی و کرزوس، به عنوان یک جادوگر وارد کاخ کرزوس شد و نامه ها را بدست آورد. سپس عازم ماد شد و علی رغم خطر های فراوان، نظر مردم را به سوی کوروش جلب کرد. کوروش نیز در پارس مشغول جمع آوری نیرو و آموزش دادن آنها بود. اکنون مقدمات حمله فراهم شده بود. کوروش، ماد را بدون کوچکترین مقاومتی فتح کرد. آستیاگ در مقابل نوه خویش شکست خورد و سربازان او به محض دیدن بیرق عقاب نشان کوروش ، سلاح هایشان را زمین گذاشتند و به او پیوستند. کوروش پدر بزرگ خود را امان داد و با او به مهربانی رفتار کرد و او را نزد خود نگه داشت. اما آری ینیس و فرزندش کیاکسار به لیدی گریختند تا خود را محیای جنگ با کوروش کنند. جنگ با لیدی و تصرف سارد، قدم بعدی کوروش بود.
کوروش، مرد تصمیم های بزرگ، اینک از هر لحاظ آماده نبرد با لیدی است. سپاه کوروش و کرزوس همدیگر را در پتریوم ملاقات کردند. سربازان سنگین اسلحه لیدی در مقابل سپاهیان دلیر کوروش تاب مقاومت نیاوردند و به سمت سارد گریختند ولی کوروش بر خلاف انتظار کرزوس، از راه کوهستانی و در زمستانی سرد وی را تعقیب کرد. کرزوس که انتظار نداشت کوروش او را از آن راه تنگ کوهستانی تعقیب کند، پیاده نظام های خود را مرخص کرد. وقتی کرزوس در سارد با لشگر کوروش رو به رو شد دریافت که عمر امپراطوری سارد پایان یافته است. هوش سرشار کوروش بار دیگر نمایان شد و در میدان جنگ، اندک اسب سواران باقی مانده لشگر کرزوس نیز با دیدن شتر های کوروش رمیدند. کوروش از کشتن کرزوس هم صرفه نظر کرد و از غارت کردن مردم پرهیز نمود. تا آنجا که گویی جنگی رخ نداده است. فرمان معروف کوروش در حمایت مردم شکست خورده، روی استوانه گِلی نوشته شد و همینک نیز موجود است.
آخرین قدم کوروش، فتح بابل بود. با فتح بابل، کشور رویایی و افسونگر، کوروش فرمانروای سه قدرت بزرگ جهان شد. لیدی ، ماد و بابل. سربازان پر زرق و برق بابل ، به هیچ وجه مانعی برای تصرف کشورشان نبودند. اینک موقع تاجگذاری شاه جهان شده بود. پارسیان ترجیح دادند تا برای زیبایی بیشتر از لباس های مادی استفاده کنند. کوروش با وقار خاصی بر گردونه باشکوهش حرکت می کرد و جمعی که مشعل به دست داشتند گرد او را گرفته بودند. قبای ارغوانی کوروش که پودهایی زربفت داشت، فریبنده و مجذوب کننده بود. کوروش، تاج پر شکوه ایران را بر سر نهاد. دو شاخ بلورین بر سر کوروش خودنمایی می کرد. او یک انسان معمولی نبود. حضار، بی اختیار در مقابل عظمت کوروش کبیر تعظیم کردند.
کوروش به آینده هم نگریست. در زمانی که نوروز فرا رسیده بود، کمبوجیه پسرش را به عنوان ولیعهد خویش برگزید و به عنوان فرمانروای بابل منصوب کرد.
ایران، یگانه قدرت جهان آنروز، تنها مصر را در مقابل داشت. اما گویا مقدر نبود که کوروش کبیر، وسعت قلمرو خویش را پس از فتح مصر ببیند. زمانی که کمبوجیه به نیابت از پدر برای فتح مصر عازم شده بود، کوروش در لشگر کشی به نزدیکی دریاچه آرال در مقابله با اقوام وحشی زخمی شد و در گذشت. جسد او را هشت سال بعد، داریوش کبیر به تخت جمشید آورد و به توصیه خود کوروش، با احترامی خاص به معبد آناهیتا انتقال داد.
کوروش، یگانه مرد بزرگی که اهل تسامح بود، کسی که پس از فتح لیدی در حمایت از دشمن شکست خورده نخستین اعلامیه حقوق بشر را صادر کرد، کسی که یهود را از چنگال بخت النصر رهانید، کسی که با ایجاد سد آهنینش، فساد یاجوج و ماجوج را فرونشاند، ذوالقرنینی که قرآن از او با احترام یاد کرد، پس از ایجاد سرزمینی آباد، چهره در نقاب خاک کشید و به اهوره مزدا پیوست. بوته گل کوشترک چند هزار ساله بر مزار کوروش در پاسارگاد، همچنان نفس می کشد و عصاره جلال و شکوه پادشاه بزرگ ایران را تراوش می کند.
برگرفته از :
http://exist.blogfa.com/
نظرات
ارسال یک نظر